وبلاگ :
كوچه باغ دلتنگي
يادداشت :
شبگرد سرگردان
نظرات :
6
خصوصي ،
46
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
همسفر مهتاب
پيري. در جاده زندگي از کنارم ميگدشت . اورا گفتم زندگي چيست؟ گفت: زندگي لحظه لحظه هائيست که بر تو ميگذرند .گفتم مرا پندي ده ...پير پندم نگفت و رفت . ترسيدم که لحظه هايم نيز بروند . به فکر فرو رفتم و در مورد لحظه ها انديش کردم .زير لب گفتم :پس توفيق در زندگي . پي بردن به ارزش لحظه هاست .از انديشه ام شادمان شدم .پس زندگي را فرياد زدم . پير از دور دستها ...صدايم را شنيد. با صداي بلند مرا گفت . اگر سريع تر بيايي بمن خواهي رسيد